آنتی حال

نامه ای از آخرت:

زوجی تصمیم گرفتند برای مسافرت به سفر بروند اما چون تصمیم آنها درست در آغاز سال نو بود نتوانستند با هم سوار هواپیما شوند. قرار شد که اول مرد به مسافت برود و فردا آن روز زن هم به او ملحق شود.

مرد وارد همان هتلی شد که قصد اقامت در آنجا را داشت.او خواست تا این موضوع را به اطلاع همسرش برساند.پی رایانه رفت تا ایمیلیبه او بزند.او آنقدر عجله داشت که بدون دقت آدرس پست الکترونیک همسرش را تایپ کرد و نامه ای نوشت.

در شهری دورتر زنی که شوهرش را همان روز از دست داده بود پس از پایان مراسم خاکسپاریبه خانه برگشت و پای رایان اش نشست . پس از خواندن یکی از نامهبی هوش بر روی زمین افتاد. یکی از بستگان او سراسیمه نامه را خواند.

به: همسر عزیز و دوست داشتنی ام.

موضوع: من رسیدم.

می دانم که تو از شنیدن این موضوع شگفت زده شده ای. اینجا چند کامپیوتر هست که می تونم برای تو ایمیل بفرستم. همه چیز برای آمدنت مهیاست. پس ، فردا تو را می بینم . امیدوارم سفر تو آن قدر که سفر من سخت بود مشکل نباشد. منتظرت هستم و برای دیدنت لحظه شماری می کنم.

نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1398برچسب:,ساعت 21:52 توسط امیررضا عقیلی| |

پرسش کودکانه:

کودک سه ساله ای با مادر باردارش به مطب دکتر رفته بود او نزد مادرش رفت و گفت : مادر چرا ایینقدر شکمت بزرگ شده است؟ مادر با مهربانی گفت: من یک بچه دارم.کودک این بار پرسید:آیا این بچه داخل شکم توست؟ مادر دوباره گفت:آره عزیزم. پسرک با تعجب ازمادرش پرسید:آیا او بچه خوبی است؟ مادر گفت:بله عزیزم خیلی خوب است. کودک که داشت از تعجب شاخ در می آورد با نگاه معصومانه به مادرش گفت:اگر او بچه خوبی است پس چرا او را خوردی؟!

نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1398برچسب:,ساعت 21:34 توسط امیررضا عقیلی| |

R for red, red for blood, blood for heart, heart for love, love for you, you for me, me is you… I love u

"HAPPY VALENTINE"

نوشته شده در چهار شنبه 26 بهمن 1398برچسب:,ساعت 22:38 توسط امیررضا عقیلی| |

برای دانلود آهنگ های ماندگار ابی به ادامه مطلب بروید...

 

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 29 شهريور 1398برچسب:,ساعت 15:1 توسط امیررضا عقیلی| |

چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو؛سه تا دبلیو می گذارند ؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند!
۲- اگر اسکلت از بالای دیوار بپرد پایین چه می شود ؟ هیچ وقت این کار را نمیکند چون جیگر ندارد!
۳- چرا مار نمی تواند به مسافرت برود ؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد!
۴- برای قطع جریان برق چه باید کرد ؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد!
۵- نصف النهار چیست ؟ همان شام است که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است!
۶- آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!
7- چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد ؟ چون اگر هر دو تا رو بالا بگیرد ؛ می افتد!
8- اگر تلویزیون روشن نشد چه می کنید ؟ آن را هل می دهیم و می زنیم کانال دو!
9- شباهت دماسنج با ورقه ی امتحان در چیست؟ هر دو وقتی به صفر می رسند آدم می لرزد!
10- چرا دود از دودکش بالا می رود ؟ چون ظاهرا چاره ی دیگری ندارد!
11- شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیست ؟ هر دو تاشونو دیر کشیدن بیرون!
12- فرق باتری با مادر زن در چیست ؟ باتری حداقل یک قطب مثبت دارد اما مادر زن هیچ چیز مثبتی ندارد!
13- چه طوری زیر دریایی رو غرق می کنند؟ یه غواص میره در میزنه !

نوشته شده در چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت 20:5 توسط امیررضا عقیلی| |

 

1. هرگز سيگار نکشيد و اگر مي کشيد ، نيمه آخر آن را به هيچ وجه نکشيد.

2. در حمام هيچگاه مستقيما زير دوش آب گرم نفس نکشيد. کلر يک قاتل تدريجي است.

3. هنگام شارژ موبايل ابتدا شارژر را به گوشي وصل کنيد و سپس آن را به برق وصل کنيد. بهتر است موبايل خاموش باشد.

 

4. چاي بيشتر از يک روز مانده را اصلا ننوشيد.

5. هنگام روشن کردن کولر اتومبيل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقيقه پنجره ها را باز بگذاريد و در پمپ بنزينها کولر را خاموش نماييد.

6. غذاي خود را بيشتر از يکبار در مايکروفر گرم نکنيد و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بريزيد.

7. هنگام غذا بين هرلقمه حداقل 1 دقيقه فاصله بگذاريد و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشيدني ننوشيد.

8. هنگام حرکت اتومبیل، پنجره ها را تماما باز نکنيد تا هوا بصورت باد وارد مجاري تنفسي نگردد.

9. لوازم آرايشي را بيشتر از 5 ساعت برروي پوست خود باقي نگذاريد. سلولهاي پوستي نياز به تعرق و تنفس دارند. درمنزل نيز تا حد امکان از لباسهاي گشاد ، راحت و باز استفاده نماييد.

10. موهاي خود را بيش از يکبار در شبانه روز شانه نکنيد. مراقب ورود شوره سر (حتي بصورت نامرئي) به چشمها و مجراي تنفسي خود باشيد.

11. هنگام دويدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهداريد.هنگام نشستن و خوابيدن برعکس سر خود را پايين نگهداريد.

12. توجه بيش از حد به وزن، سودمند نيست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار ميزان ورودي، جذب و ميزان دفع را تنظيم نمايد و اشتهاي طبيعي نيز متناسب با آن مي باشد. هرچه قدر دوست داريد بخوريد.

13. اگر نياز مالي نداريد، لازم نيست روزي 8 ساعت کار کنيد. بهترين تعداد ساعات کاري بين 5 الي 6 ساعت ميباشد.

14. هرگز پشت مانيتور (هاي قديمي) که روشن هستند قرار نگيريد. ضرر آنها از خيلي از دستگاههاي عکسبرداري بيشتر است.

15. ورزش و تحرک در ابتداي صبح نه تنها سودمند نيست بلکه خطرناک نيز هست. سعي کنيد آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بيداري و یا عصر انجام دهيد.

16. توجه بيش از حد به امور سياسي، ورزشي و اقتصادي براي سلامت روان مضر بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات رواني مي گردد.

اگر احساس مي کنيد ديگراني که دوستشان داريد، شایسته 10% افزايش سن ميباشند، چرا اين ايميل را براي آنها نيز نمي فرستيد؟

نوشته شده در چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:0 توسط امیررضا عقیلی| |

خودمو ،آبمو ، تخممو خلاصه همه جامو بخور. شب یلدا مبارک . از طرف هندونه

نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 18:36 توسط امیررضا عقیلی| |

برای دانلود آهنگ بچه های آکادمی موزیک گوگوش 2011 به ادامه مطلب بروید...


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:50 توسط امیررضا عقیلی| |

هرگز نخواب کوروش ، دارا جهان ندارد ، سارا زبان ندارد بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند، گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد.

***

هرگز نخواب کوروش ،ای مهر آریایی بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد...

روز جهانی کوروش بر ایرانی ها مبارک باد.

نوشته شده در دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:5 توسط امیررضا عقیلی| |

مرد خسیسی در یکی از شهر های عربستان زندگی می کرد او تا به حال 30000هزار دینار از پولش را جمع کرد او تصمیم گرفت یک به مسافرت برود،  و کمی از پولش را خرج کند او آذوقه و توشه ی سفرش را جمع کرد که یک لحظه عزراییل اومد جلوش وگفت که حاضر شو می خوام جونت رو بگیرم اون مرده گفت:یک سوم از پولم رو بهت می دم که بزاری برای چند روز زنده بمانم عزراییل قبول نکرد دوباره گفت که یک دوم از پولم رو بهت می دم که بزاری برای چند ساعت زنده بمانم بازم عزاییل قبول نکرد .

«در آخر مرد گفت : ای انسان من اینقدر پول جمع کردم ونتوانستم اینقدر پول را برای یک لحظه زندگی بیشتر خرج کنم .»

در حالی که نفسهای آخرش را می کشید ، مرد.

نوشته شده در چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,ساعت 21:54 توسط امیررضا عقیلی| |

شرلوک هلمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست .بعد واتسون را بیدار کرد و گفت : نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی ؟ واتسون گفت : میلیونها ستاره میبینم . هلمز گفت : چه نتیجه می گیری ؟ واتسون گفت از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم . از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است ، پس باید اوایل تابستان باشد . از لحاظ فیزیکی ، نتیجه می گیریم که مریخ در موازات قطب است ، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد . شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت : واتسون تو احمقی بیش نیستی . نتیجه اول و مهمی که باید بگیری اینست که چادر ما را دزدیده اند
:
نیتجه حکایت
بعضی وقتها ساده ترین جواب کنار دستهایمان است ولی این قدر به دور دست ها نگاه می کنیم که آن را نمی بینیم

 

نوشته شده در شنبه 9 مهر 1390برچسب:,ساعت 19:23 توسط امیررضا عقیلی| |

قابل توجه آقا پسر ها و دختر خانوم ها . آيا ازدواج خوب است يا نه

دخترها

قبل از ازدواج

بعد از ازدواج

نتيجه گيري اخلاقي

ايستادن در صف سينما و استخر

ايستادن در صف شير وگوشت

آموزش ايستادگي

تعطيلات رفتن به ديزن و اسكي

تعطيلات شست وشوي خانه ولباس

پر شدن اوقات فراغت

نوشتن كتاب شعر و رمان

نوشتن داستان پرنده در قفس

شهرت باد آورده

صحبت تلفني بي محاسبه زمان

اتهام به پر حرفي حتي براي 10 دقيقه

حفظ عضلات صورت

رفتن به سفرهاي هفتگي

درحسرت رفتن به پارك سر كوچه

امنيت كامل


پسرها

قبل از ازدواج

بعد از ازدواج

نتيجه گيري اخلاقي

خوابيدن تا لنگ ظهر

بيدار شدن زودتر از خورشيد

سحر خيز شدن

رفتن به سفر بي اجازه

رفتن به حياط با اجازه

معتبر شدن

خوردن بهترين غذاها بي منت

خوردن غذا هاي سوخته با منت

تقويت معده

استراحت مطلق بي جر بحث

كار كردن در شرايط سخت

ورزيده شدن

ديدوبازديد از اماكن تفريحي

سر زدن به فاميل خانوم

صله رحم

... آموزش گيتار و سنتور و

آموزش بچه داري و شستن ظرف

همدردي با مرد ها

گرفتن پول تو جيبي از بابا

دادن كل حقوق به خانوم

مستقل شدن

نوشته شده در جمعه 8 مهر 1390برچسب:,ساعت 21:39 توسط امیررضا عقیلی| |

آتش نشان جوانی به استخدام اداره آتش نشانی شهر خود در آمد مسئولان آتش نشانی این جوان را در اختیار یکی از افسران با تجربه و میانسال به منظور آموزش فنون مهار آتش قرار دادند . افسر آتش نشانی از مرد جوان پرسید : اگر ورودی یک ساختمان آتش گرفته باشد چگونه آن را خاموش می کنی ؟ مرد جوان اندکی فکرکرد و گفت : شلنگ آتش خاموش کن را بر می دارم ومقادیر زیادی آب آب بروی آن می ریزم . مربی دوباره پرسید : حال اگر در همان لحظه پشت ساختمان نیز دچار حرق شده باشد چه کار می کنی؟مرد جوان تاملی نکرد و گفت: شلنگ آتش خاموش کن را بر می دارم و مقادیر زیادی آب بر روی آن می ریزم .افسر آتش نشانی پرسید : اگر همزمان با دو آتش آتش دیگری از زیر ساختمان زبانه کشید ،ذآنگاه چیکار می کنی؟ مرد جوان جواب داد : شلنگ آتش خاموش کن را بر می دارم

و مقادیر زیادی آب برروی آن می ریزم. افسر آتش نشان گفت : پسرم یه سوال این همه شلنگ آتش خاموش کن رو از کجا آوردی؟ آتش نشان گفت : قربان از همان جایی که آتش ها آمدند.!

نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:,ساعت 21:50 توسط امیررضا عقیلی| |

زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ..واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حركت باشی ....آلبرت انیشتین

جرج آلن: اگر كسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با كلماتی كه ناگفته می‌مانند، می‌شكنند

نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:,ساعت 23:10 توسط امیررضا عقیلی| |

سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود.
او فقط یک برادر 5 ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد.
پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟
دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد.
او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد، به دکتر گفت: آیا من به بهشت می روم؟!
پسرک فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند!

نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:,ساعت 23:4 توسط امیررضا عقیلی| |

امروز روز سپاس گذاری از خداوند است
زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن
تا با تمام وجود به او بگوییم
عشق من روزت مبارک
واسه روز ولنتاین دوتا ستاره تقدیمت می کنم
یه ستاره پر بوسه که دلم بی تو نپوسه
یه ستاره پر امید واسه هر کی تو رو دید
ولنتاین مبارک
سلام درسته که نشد برات خرس و قلب بخرم اما این اس ام اس رو برات بفرستادم تا بدونی همیشه دوست دارم ولنتاین مبارک
اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی . اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی. اگه شمع بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیز ترینی ولنتاین مبارک
مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه
نمیگم دوستت دارم
نمیگم عاشقتم
میگم دیونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیونست
عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن و از بین همه دلتنگ یک نفر شدن . . .
عشق اقیانوسیست که اگر درونش غرق بشی نمیتونی طلب کمک کنی
به خاطر اینکه این یک خود کشیه که تو مرتکب شدی برای یک زندگی جدید و زیبا
برای یکی زندگی کن ، و عاشق یکی باش
اما مطمئن باش که اون یک نفر یک نفره . . .

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 19:38 توسط امیررضا عقیلی| |

روزي دروغ به حقيقت گفت

ميل داري باهم به دريا برويم و شنا كنيم،حقيقت ساده لوح پذيرفت و گول خورد. آن دو با هم به كنار ساحل رفتند،وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد. دروغ حيله گر لبا سهاي او راپوشيد و رفت.

از آن روز هميشه حقيقت عريان و زشت است

،اما دروغ در لباس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود!

نوشته شده در دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:,ساعت 20:23 توسط امیررضا عقیلی| |

چارلي چاپلين مي گويد
 


آموخته ام که... تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت

آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم

آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم

آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي

آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد

آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند

آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم

آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد

آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان

آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد

آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم

آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد.

نوشته شده در یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:,ساعت 22:36 توسط امیررضا عقیلی| |

10 نکته یاد گرفتنی از زلزله ژاپن:

I.       آرامشحتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سر و صورت دیده نشد. میزان اندوه خود به خود بالا رفته بود.

II.       وقار:صفوف منظم برای آب و غذا بدون هیچ حرف زننده و یا رفتار خشن.

III.       توانمدی:به عنوان نمونه معماری باور نکردنی به طوری که ساختمان ها به طرف پیچ و تاب می خوردند ولی فرو نمی ریختند.

IV.       رحم وشفقت:مردم فقط اقلام مورد نیاز خود را تهیه می کردند و این باعث شد همه بتوانند مقداری آذوقه تهیه نمایند.

V.       نظم:غارتگری دیده نمی شد . زورگویی یا از دست دیگران ربودن دیده نشد .فقط تفاهم بود.

VI.       از خود گذشتگی:

50نفر از کارگران نیروگاهای اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاه ها ادامه دهند.

VII.       مهربانی:

رستوران ها قیمت را کاهش دادند ،یک خود پرداز بدون محافظت دست نخورده مانده بود. دستگیری فراوان از افراد ناتوان.

VIII.       آموزش:

از بچه تا پیر همه دقیقا می دانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار می کردند.

IX.       وسایل ارتباط جمعی :

در انتشار اخبار بسیارخوددار بودند از گزارش های مغرضانه خبری نبود . فقط گزارش های آرامبخش.

 

X.       وجدان :

هنگامی که در یک فروشگاه برق می رفت ، مردم اجناس را بر می گرداندند سر جایشان و به آرامی فروشگاه را ترک می کردند.

نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,ساعت 21:14 توسط امیررضا عقیلی| |

عشق با لبخند شروع میشود با بوسه شکوفا می شود با گریه رشد می کند با ۱۱۰تمام می شود

نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت 21:4 توسط امیررضا عقیلی| |

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پُر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نیشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق،دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم

کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر می زنی
در حریم خانه ام در می زنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
نوشته شده در پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:,ساعت 20:33 توسط امیررضا عقیلی| |

دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند.

۲- اگر یه دختر 1 مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر 1 مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!

۳- یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

۴- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

۵- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و ………هست.

۶- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره.

۷- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!

۸- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.

۹- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.

۱۰- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا

۱۱- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک جمع فقط سوتی میدن!

۱۲- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

۱۳- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!

۱۴- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7. اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ….. سر ساعت 9 منتظر تماستم!

۱۵- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

۱۶- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!

نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:,ساعت 21:2 توسط امیررضا عقیلی| |

گاندی رهبر فقید هند:درد من تنهایی نیست ،بلکه مرگ ملتی است که گدایی را ، قناعت ،بیعرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را ، حکمت خدا می نامند.

نوشته شده در یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:,ساعت 21:46 توسط امیررضا عقیلی| |

شرکت شیر پگاه اعلام کرد که هر کس از این وبلاگ دیدن کنه و نظر نده شیرمو حلالش نمیکنم ...

نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت 23:50 توسط امیررضا عقیلی| |

  کسی که خطر نمی کند و ناکام نمی شود، چه بسا هرگز حرکت نمیکند و به جلو نمی رود. جان ماکسول

نوشته شده در پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:,ساعت 22:26 توسط امیررضا عقیلی| |

اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

نوشته شده در چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,ساعت 18:35 توسط امیررضا عقیلی| |

 (( هدیه کریسمس ))

 دلا داشت گریه می کرد ،چون فقط یک دلار و هشتاد و هفت سنت پول داشت و فردای آن روز کریسمس بود و او با این مبلغ نمی توانست برای شوهرش جیم هدیه ی کریسمس تهیه کند . چشم دلا به ساعت طلای روی میز افتاد . تمام  ثروت آن دو همین ساعت گرانبها بود که از پدر بزرگ به جیم رسیده بود و دیگری موهای بسیار یبا و آبشار مانند دلا بود و این دو چیز تنها داراییشان بود که به آن افتخار می کردند .

او  [ دلا] دلش می خواست یک زنجیر طلا برای ساعت جیم بخرد اما قیمت آن بیست و یک دلار  بود و او به قدر کافی پول نداشت . فکری به خاطرش رسید . به مرکز خرید رفت ، ناگهان تابلویی که روی آن ( اجناس خانم ها ) نوشته بود ، نظرش را جلب کرد . فوراً داخل رفت و پرسید : « آیا شما موهای من را می خرید؟ » فروشنده جواب داد : « با کمال میل خانم » .او توانست موهای خود را بیست دلار بفروشد . حالا دیگر او می توانست زنجیر را بخرد و فوراً آن را خرید و به خانه بازگشت و منتظر ماند تا جیم بیاید .

در باز شد ، جوانی لاغر با کت قدیمی و دستکش های پوسیده که حدوداً بیست و دو سال بیشتر نداشت او[ جیم] وارد شد . جیم بهت زده به موهای دلا نگاه کرد آنقدر تعجب کرده بود که صدای دلا را که چندین بار به او می گفت « کریسمس مبارک » را نمی شنوید .

دلا گفت : « عزیزم موهایم بزودی رشد می کنند ، من به خاطر تو آنها را فروختم .» و خواست تا هدیه ای را که جیم برایش خریده بود را باز کند داخل جعبه یک شانه ی موی بسیار زیبا وجود داشت اما دلا دیگر نمی توانست از آنها استفاده کند اما او غمگین نشد چون می دانست جیم از هدیه ی او بسیار خوشش می آید . وقتی دلا زنجیر را به او داد ، جیم لبخند زو و گفت : « عزیزم من برای خرید این شانه زیبا به قدر کافی پول نداشتم و مجبور شدم ساعتم را بفروشم » بعد دلا را بوسید و گفت : « عزیزم بهتر است که شام را آماده کنی » .


نوشته شده در شنبه 21 خرداد 1390برچسب:,ساعت 22:42 توسط امیررضا عقیلی| |

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1385برچسب:,ساعت 19:40 توسط امیررضا عقیلی| |

نامت چه بود؟
آدم


فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت


محل تولد؟
بهشت پاك

 

اینك محل سكونت؟
زمین خاك

 

آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است

 

قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

 

اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

 

روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

 

رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

 

چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

 

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

 

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

 

شغلت ؟
در كار كشت امیدم

 

شاكی تو ؟
خدا

 

نام وكیل ؟
آن هم خدا

 

جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه

 

تنها همین ؟
همین

!!!!

حكمت؟
تبعید در زمین

 

همدست در گناه؟
حوای آشنا

 

ترسیده ای؟
كمی

 

ز چه؟
كه شوم اسیر خاك

 

آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی

 

كه؟
گاهی فقط خدا

 

داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...

 

ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

 

دلتنگ گشته ای ؟
زیاد

 

برای كه؟
تنها خدا

 

آورده ای سند؟
بلی

 

چه ؟
دو قطره اشك

 

داری تو ضامنی؟
بلی

 

چه كسی ؟
تنها كسم خدا

 

در آ خرین دفاع؟

می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

نوشته شده در دو شنبه 21 شهريور 1385برچسب:,ساعت 18:50 توسط امیررضا عقیلی| |

***مژده! *** مژده! *** بشتابید...

آن دسته از کسانی که خجالت می کشند ونمی توانند دوست دختر و دوست پسر پیدا کنند. یا داداش ویا پدر رو مادرشان نمی گذارند و گیر می دهند! یا اینکه کسی آنها را به خاطر زشتی چهره و موقعیت انتخاب نمی کند! و یا اینکه پول ندارند و غیره ،  در این طرح شرکت کنند.

شما با کمترین هزینه صاحب دوست دختر و دوست پسر می شوید.

فواید این طرح:

۱- هیچ کس نمی تواند جلوی شما را بگیرد!

۲- هیچ کس اصلا نمی تواند شما را ببیند!

۳- با دوست پسر و دوست دخترتان به هر نقطه از ایران وجهان که دوست دارید، می توانید سفر کنید.

۴- وسیله ایاب و ذهاب هم منحصر به فرد می باشد!

۵- دست برادر و پدر و مادر هم به شما نمی رسد و شما می توانید در عین حال آنها را دیده و به آنها پوزخند هم بزنید!

۶- هزینه موبایل و پیامک شما به صفر می رسد!!!

۷- از گشت ارشاد هم خبری نیست!

  و مزایای دیگر...

مراحل اجرای طرح:

بسیار ساده است؛

یک عدد پاره آجر یا آهن پاره را برداشته و به نقطه مشخصی در کله خودتان بکوبید درحدی که کاملا نمرده و به حالت " کما " بروید. شما در این حالت  راحت و آسوده با دوست دختر و دوست پسر خود ارتباط برقرار خواهید کرد، با شرایطی که بالا عرض کردم. به همین سادگی!

ولی جدی نگیریدا خودتان را به کشتن دهید(یه بچه 7  ساله با دیدن سریال 5 کیلومتر تا بهشت خود کشی کرد ولی نمرد بعد از چند روز به هوش اومد. مامان و باباش رفتند صدا و سیما شکایت کردند)

نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1385برچسب:,ساعت 21:16 توسط امیررضا عقیلی| |


Power By: LoxBlog.Com